امید آرزو ها

به یاد آرزو هایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد ...

مرگ بی دردسر...

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...

نه جایی بخاطرم تعطیل می شود ...

نه در اخبار حرفی زده می شود...

نه خیابانی بسته می شود...

و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته می شود ...

تنها موهای مادرم کمی سپید تر می شود ...

و پدرم کمی شکسته تر ...

اقواممان اگر مرخصی داشتند از کار آسوده می شوند چند روزی ...






[ بازدید : 88 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 25 مرداد 1395 ] [ 21:42 ] [ بنده بد خدا ] [ ]

دوشنبه...

دوشنبه که بیاید

هفته آرام می گیرد

بالغ است

نه دلش به دویدن خوش است

نه به رفتن رضا می دهد...

با طمانینه می نشیند

قهوه اش را آرام می نوشد

فال هفته را آرام می گیرد

روی آینه برایم یادداشت می گذارد ...

و می رود!

دوشنبه عاشق است

از چشم هایش می فهمد ...





[ بازدید : 63 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 25 مرداد 1395 ] [ 21:06 ] [ بنده بد خدا ] [ ]