امید آرزو ها

به یاد آرزو هایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد ...

نفهمند تنهاست ...

وَ چه زیبـآست، پُشت ِ پـآ زَدَن به آن هـآیی که تو رآ رَنجآندَند!

وَ چه خوب اَست، گآه گآهی دروغ بگویی بـه دِلَت وَ نگذآری که بدآند، بی نهآیَت تَنهآست . . .





[ بازدید : 57 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 14:28 ] [ بنده بد خدا ] [ ]

نشد ...

دلم گرفته است یا دلگیرم یا شاید هم دلم گیر است

نمی دانم

اصلاً هیچ وقت فرق بین اینها را نفهمیدم

فقط می دانم دلم یک جوری می شود (گیر می شود , می گیرد ,گیر چیزی می شود ...)

جوری که مثل همیشه نیست

دلم که اینطور می شود , غصه ها ی خودم که هیچ غصه ی همه ی دنیا می شود غصه ی من

بعد دلم هوای زیارت می کند

دلم هوای باران می کند

هوای بوی خاک نم خورده می کند

آن وقت دردِ دل گرفته ام دو برابر می شود

دلم گیر که بود

دلگیر که بود

حالا هم هوایی شده است...

همه ی اینها حرف است

خودم بهتر می دانم دلم چِش شده است...

...

تقصیر او نبود

تقصیر من هم نبود

شاید تقصیر باران بود که زمین را خیس کرده بود

سُر خورد؟ یا هُلش دادند؟

من نبودم ،یعنی حواسم نبود

حواسمم بود

به او بود

به دلم نبود

به گمانم لیز خورد

شاید هم خودش را به لیز خوردن زد

به هر حال دلم از دستش افتاد...

...

از وقتی دلم شکست همش اینجوری می شود

ـ چه جوری ؟!

گفتم دیگر : می گیرد ، گیر می شود ، هوایی می شود...

تقصیر باران نبود

تقصیر او بود

باید حواسش را جمع می کرد

ـ خوب حواس است دیگر پرت می شود

مگر حواس تو پرت نشد؟!

پس تقصیر تو بود

ـ تقصیر من که بود

تقصیر من بود که دلم را دست او سپردم

خوب دستم بند بود

کار داشتم

که چی؟!

نباید یک لحظه حواسش را جمع می کرد؟

یک دقیقه هم نتوانست نگهش دارد

ـ دست و پا چلفتی است دیگر!

تقصیر خودش که نیست

اصلاً این حرفها از تو بعید است

قضا بلا بود دیگر

مگر تو تا به حال کاسه بشقاب نشکاندی؟!

مادرم همیشه می گوید قضا بلا بود

این بار هم مثل همان می شود

قضا بلا می شود

آسمان که به زمین نیامده

روزی هزارتا دل می شکند

هیچ کس مثل تو آسمان ریسمان نمی بافد

دل توهم مثل همه ی دلهای دیگر!...

نکند عتیقه بود؟

قیمتی بود؟

یادگاری بود؟

ـ نه نبود ، نه عتیقه بود ، نه یادگاری ، نه قیمتی

فقط دل من بود ، دل من ، همین!

ـ خوب دیگر

پس همان بهتر که شکست

می رویم یکی دیگر می خریم

این همه غصه خوردن داشت؟!

شبها کنار خیابان همه دلهلیشان را حراج می کنند می رویم...یه

پایم را به زمین می کوبم

اشکم در می آید

ـ من دل خودم را می خواهم

دل خودم را

ـ اِِ اِ ! بچه شدی؟! چرا گریه می کنی؟

بیا تکه هایش را جمع کنیم ، می بریم برایت چسپ می زنم مثل روز اولش می شود...

...

...

دیدی!!

دیدی نشد!!

دیدی مثل روز اولش نشد؟!

حالا همش دلم می گیرد

دلگیرمی شوم

دلم گیر می شود

تازه ،هوایی هم شده است...





[ بازدید : 53 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 14:18 ] [ بنده بد خدا ] [ ]

نگاهش میکنم...

نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم

ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد

به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم

ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند





[ بازدید : 63 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 13:55 ] [ بنده بد خدا ] [ ]

زیر سایبون ...

یر سایبون مهتاب روبروی تو نشتم

یه بغل قافیه داشتم که بگم عاشقت هستم

از کجا باید شروع کرد زبونم بند اومد انگار

صدای قلبم رو بشنو منو به ستاره نسپر

از یه عمر همین یه لحظه، لحظه ی زندگی ماست

من امروز عاشقم کن تا هنوز دیروز فرداست





[ بازدید : 62 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 13:41 ] [ بنده بد خدا ] [ ]

خزون بی برگ ...

بوبسه ی باد خزونی با هزار نامهربونی زیر گوش برگ تنها میگه طعمه ی خزونی

برگ سبز و تر و تازه رنگ سبزش می بازه

غرق بوسه های باد و وحشت روز های تازه

میکنه دل از درخت و میشه آواره ی کوچه، کوچه ای که یادگاره روزهای رفته و پوچه

میشینه گوشه ی کوچه چشم به آسمون میدوزه

میکنه یاد گذشته دلش از غصه میسوزه





[ بازدید : 71 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 13:40 ] [ بنده بد خدا ] [ ]

رفتی ...

رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم ، بی تو من اسیر دست آرزو های محالم

یاد من نبودی اما من بیاد تو شکستم، غیر تو که دوری از من دل به هیچ کسی نبستم

هم ترانه یاد من باش بی بهانه یاد من باش

وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش

اگه باشی با نگاهت میشه از حادثه رد شد، میشه تو آتیش عشقت گر گرفتن بلد شد

اگه دوری اگه نیستی نفس فریاد من باش

تا ابد تا ته دنیا تا همیشه یاد من باش





[ بازدید : 63 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 13:39 ] [ بنده بد خدا ] [ ]